تاریخ : سه شنبه 93/3/20 | 12:0 صبح | نویسنده : زینب سادات

وقتی بچه ای دارد اشک میریزد..

وقتی بچه ای هفت ماهه دارد اشک میریزد..

وقتی بچه ی هفت ماهه ی غریبه ای تو را نمیشناسد و دارد اشک میریزد وگریه میکند..

 

وقتی بچه ی هفت ماهه ی غریبه ای که تو را نمیشناسد و دارد اشک میریزد و گریه میکند، از میان همه تو را انتخاب میکند..

وقتی بچه ی هفت ماهه ی غریبه ای که تو را نمیشناسد و دارد اشک میریزد و گریه میکند، از میان همه تو را انتخاب میکند و به آغوش تو پناه می آورد..

وقتی بچه ی هفت ماهه ی غریبه ای که تو را نمیشناسد و دارد اشک میریزد و گریه میکند، از میان همه تو را انتخاب میکندو به آغوش تو پناه می آورد و سرش را روی شانه های تو میگذارد..

وقتی بچه ی هفت ماهه ی غریبه ای که تو را نمیشناسد و دارد اشک میریزد و گریه میکند، از میان همه تو را انتخاب میکندو به آغوش تو پناه می آورد و سرش را روی شانه های تو میگذارد و با دست های کوچکش محکم میگیردت..

وقتی بچه ی هفت ماهه ی غریبه ای که تو را نمیشناسد و دارد اشک میریزد و گریه میکند، از میان همه تو را انتخاب میکند و به آغوش تو پناه می آورد و سرش را روی شانه های تو میگذارد و با دست های کوچکش محکم میگیردت و گریه اش آرام میشود..

 

وقتی روح پاک یک کودک به روح بلند تو اعتماد میکند..

... به تو میبالم رفیق!

بچه.. گریه.. آرام.. خواب..

 

 




  • تبادل اطلاعات | پرشین بلاگ | ایران بلاگ